به نقل از : سرمقاله
پيام
فدايي ، ارگان چريکهای فدايي خلق ايران
شماره
کمکهای مالی
امپریالیسم، وسیله نجات یا زنجیر اسارت!
در پی اعلام اختصاص بودجه
اعلام اختصاص پیدرپی بودجهها
و منابع مالی از سوی دولتهای غربی در ماههای اخیر
به مخالفين جمهوری اسلامی در خارج کشور و یا به "پروژههای
حقوق بشر و دمکراسی" در رابطه با ایران، قبل از هر چیز
نشان میدهد که چگونه این دولتها در چارچوب بحران مربوط به
"پرونده هستهای" جمهوری اسلامی، در صدد گسترش
امکانات و تشدید تلاشهای خود برای پیشبرد سیاستها
و اهداف کوتاه و بلندمدت خویش در ایران و در سطح منطقه هستند. در همین
رابطه است که هر روز از اینجا و آنجا میشنویم که چگونه افراد و
جریانات ایرانی با برخورداری از "مساعدات مالی"
و یا "بودجهها"یی که در ماهیت ضدخلقی
تأمینکنندگان آن و اهداف ضدانقلابی آنان شکی نیست، فلان
شبکه تلویزیونی و یا رادیویی و یا
"خبرگزاری" و "سایت" را رو به ایران به راه
میاندازند و با ادعای اینکه این کار گویا در جهت
"مبارزه" برعلیه جمهوری اسلامی و در جهت منافع مردم ایران
میباشد در حقیقت درست در راستای خط و منافع سیاسیای
گام برمیدارند که تأمینکنندگان مالی پروژههای مزبور
برنامهریزی کردهاند. برای درک این حقیقت و ماهیت
این کمکها لازم نیست راه دور برویم. همه میدانند در همین
چند سال گذشته دولت آمریکا برای پیشبرد برنامههای توسعهطلبانه
و نقشههای تجاوزکارانه خود در سطح بینالمللی و بویژه در
خاورمیانه بطور رسمی صدها میلیون دلار را- البته زیر
عنوان دروغین دفاع از "حقوق بشر"
و گسترش "دمکراسی"- صرف شکل دادن و یا تقویت و تغذیه
نیروهایی کرده است که اهداف ضدخلقی و تجاوزکارانه ماشین
جنگی آمریکا را در افغانستان و عراق، در اوکراین و تاجیکستان
و قزاقستان و... به پیش میبرند و در
مواردی "انقلابهای نارنجی" و "صورتی"
و... سازمان دادهاند که نتیجه آنها چیزی جز گسترش و تحکیم
سلطه ظالمانه آمریکا بر جان و مال خلقهای تحت ستم و جنگ و کشتار و
فقر و فلاکت و سرکوب بیشتر برای تودههای زحمتکش نبوده است.
"کمکهای مالی" و "پروژههای" دولت آمریکا
در رابطه با ايران نیز هدفی جدا از اهداف ضدانقلابی فوق را تعقیب
نکرده و لاپوشانی این امر با هر توجیهی از سوی دریافتکنندگان
این "کمکها"، جز فریبکاری و تلاشی مذبوحانه
جهت توجیه سقوط در ورطه خیانت معنای دیگری ندارد.
از سوی دیگر در رابطه با نیروهایی
که برای پیشبرد "پروژههای" دفاع از "حقوق
بشر" و گسترش "دمکراسی" دولت آمریکا مشمول این
عنایات مالی قرار گرفته و یا میگیرند دو طیف
را باید متمایز نمود. نخست نیروها و افرادی که بطور سنتی
کارگزار و مهرههای مزدور امپریالیسم بودهاند مثل سلطنتطلبان
که بخاطر وابستگیشان به امپریالیسم
و ضدیتشان با منافع تودههای تحت ستم ما، حیات و فعالیتهای
آنها همواره با کمکهای مادی و معنوی حسابشده اربابان گره
خورده است. اما در رابطه با دسته دوم که در چارچوب پروژه کمکهای اخیر دولت آمریکا
و مؤسسات و دستگاههای امنیتی وابسته به آن قرار گرفتهاند ما
با نیروها و افرادی نیز مواجه هستیم که برخا دارای
سوابق مبارزاتی بوده و اصولا ادعای "مبارزه با امپریالیسم"
و بویژه امپریالیسم آمریکا در گذشته بخشی از هویت
و سابقه مبارزاتی آنها را تشکیل میداد. این نیروها
هماکنون با فراموش کردن تمامی آن ادعاها، میکوشند تلاش خود برای
دریافت کمکهای مالی از سوی آمریکا را با این
ادعای عوامفریبانه توجیه نمایند که در شرایط تلاش
دولت آمریکا برای برقراری یک رژیم "دمکراتیک"
بجای حکومت "توتالیتر" جمهوری اسلامی و تشديد
"تضاد" بین دولت آمریکا با جمهوری اسلامی، دریافت
"کمکهای مالی" از دولت بوش و یا نهادهای امنیتی
این دولت یک "تاکتیک مبارزاتی" است و باید
برعلیه جمهوری اسلامی از این تاکتیک استفاده کرد.
اگر بخواهیم ادعاهای فوق را
فارغ از هرگونه پيشداوری و صرفا بر اساس واقعیت محک بزنیم،
آنگاه باید به مروجان این ایدههای فریبکارانه
متذکر شد که اولا در
* جالب
اینجاست که در "پروژه" دولت بوش در تقسیم این کمکها،
برخی محافل و نیروهای وابسته به نظام جمهوری اسلامی
واپوزیسیون درون حکومت که اصولا هیچ مخالفتی با نظام
ظالمانه کنونی نداشته و ضمن مخالفت سرسختانه با هرگونه انقلاب و جنبش انقلابی
"ایجاد اصلاحات" را استراتژی خود میدانند نیز
در نظر گرفته شدهاند. امری که نشان میدهد برای آمریکا،
اصل، تضمین جهتگیری این پروژهها در راستای منافع
خود است و نه ماهیت نیروهای مجری این پروژهها.